جدول جو
جدول جو

معنی بادبه دست - جستجوی لغت در جدول جو

بادبه دست
بیکاره، تهیدست و مفلس، محروم، بی حاصل، برای مثال تکیه بر چار چیز می نکنی / که شوی زاین امید بادبه دست (ابن یمین - مجمع الفرس - بادبه دست)، بدبخت، بادبه مشت
تصویری از بادبه دست
تصویر بادبه دست
فرهنگ فارسی عمید
بادبه دست
اسراف کننده، خراج، باددست، متلف، مسرف، ول خرج
متضاد: مقتصد، آس وپاس، تهی دست، مفلس، هیچ کاره
متضاد: ثروتمند، غنی، بدبخت، بدشانس، بی طالع، مفلوک
متضاد: خوش شانس
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باد دست
تصویر باد دست
کسی که هر چه به دستش برسد خرج کند و چیزی نگه ندارد، مسرف، ولخرج، برای مثال ملامت کنی گفتش ای باد دست / به یک ره پریشان مکن هر چه هست (سعدی۱ - ۸۲)، تهیدست، دست برباد
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ یِ مَ)
بادۀ مست کننده:
آنچه او ریخت به پیمانۀ ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است و گر بادۀ مست.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(بِ دَ)
مردم بیحاصل و هیچکاره و تهی دست و مفلس را گویند. (برهان).
لغت نامه دهخدا
تصویری از بادبدست
تصویر بادبدست
مردم بی حاصل هیچکاره تهی دست مفلس، بدبخت بی طالع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد دست
تصویر باد دست
مسرف اسراف کننده متلف باد بدست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد به دست
تصویر باد به دست
((بِ دَ))
محروم، بدبخت، آدم بیهوده کار
فرهنگ فارسی معین